از کتاب پسری روی سکوها نوشتهی حمید رضا صدر
ایران ۱ - کویت ۲
چهار مهر ۱۳۵۹
کویت - استادیوم صباح السلام
... پای تلویزیونها . نبرد با کویت در استادیوم صباحالسلام. برابر بیست هزار طرفدار کویتی که علیه ایران شعار میدهند. نبردی سیاسی ، بینالمللی . بازتابندهی حمله عراق / اعراب به ایران. نمایانگر کینهورزی همسایه / همسایههای متجاوز. شیخ فهد ، برادر امیر کویت و ريیس ورزششان که پیشتر بارها به ایران سفر کرده ( از جمله برای حضور در بازیهای آسیایی ۱۹۷۴ تهران ) در جایگاه ویژه. او واکنشی در قبال حمایت دولتش از متجاوزین عراقی نشان نمیدهد. خاموش میماند. حرفی نمیزند. بر سیطرهطلبی ، درندهخویی و دیکتاتوری مهر تایید میزند. تخم ترس میپاشد. تخم نفرت.
... دقیقه ۹۱. وقتکشی کویتی ها. ضربهی آزاد. برابر دروازهی کویت. حسین فرکی. ضربهی جانانهای از سر خشم آمیخته به دلتنگی. توپ به زیر تاق دروازه اصابت میکند. زیر تاق و گل. ولی چیزی تغییر نمیکند. میدانید که نمیبرید. میدانید که کویتیها جام را میبرند. سوت پایان. سوت لعنتی پایان. پایان رسمی عصر برتری ایران در فوتبال آسیا. شیخ فهد برای مردان کویتی دست میزند. دست میزند ... اما امشب این سوی آبها دلها میشکند. حسن حبیبی و بازیکنانش در تصاویر تلویزیونی نه فقط خسته که دلتنگ به نظر میرسند. خسته و بریده. تنها و بیکس. آن چهرههای نگران را هرگز فراموش نخواهید کرد. هرگز. آن بازی لعنتی را فراموش نخواهید کرد. هرگز.
... این شکست مقدمهی نزول فوتبالتان به شمار میرود.مقدمهی کینهورزی جاری در میدان فوتبال. مقدمهی نبردهای بزرگ با همسایههای عرب روی چمن سبز. مقدمهی دهنکجیهای بیشتر آنها. مقدمهی حاشیه نشینی فوتبال ما در آسیا. کویت است که در فینال ، کره جنوبی را شکست خواهد داد. کویت است که پا به جام جهانی ۱۹۸۲ خواهد گذاشت. عراق هم در اوج جنگ پا به جام جهانی ۱۹۸۶ خواهد گذاشت. عربستان مهمان دائمی جامهای جهانی خواهد شد.
... شرنگ تلخ آن شکست در دلت میماند. میماند و قول میدهی که کویت قیمت پایکوبی آن روز در استادیوم صباحالسلام را خواهد پرداخت. قول ... قول ... قول ... پیروزی هدف والایی است که برای به چنگ آوردنش خواهید جنگید. شما پیروزی را به چنگ خواهید آورد. شکیبایییی که روی سکوها آموختهای سخت به کارت خواهد آمد. نه جهان به آخر رسیده و نه صدام پیروز خواهد شد. نه قرار است عربها جابرانه جای ما را در فوتبال بگیرند و نه تو سرت را پایین خواهی گرفت. امید است و آدمیزاد. فرداها را که نگرفته اند. فرداها ... فرداها .. فرداها ...
آن فردا خیلی زود ، زودتر از آنچه خوابش را میدیدند فرا خواهد رسید. یک دههی بعد . فردایی که دست روزگار گریبان کویتیها را خواهد چسبید. یک دههی بعد. نیروهای عراقی ده سال بعد ، دو سال پس از پایان جنگ با ایران ، به کویت حمله خواهند کرد. بزرگان کویت خواهند گریخت. ولی نه شیخ فهد. نه او. نه او که رئیس ورزش کویت بود. نه او که اول آبان ده سال پیش در صباحالسلام به شما پوزخند زد. نه او که شکست شما را جشن گرفت. او یکی از نخستین شخصیتهای معروف کویتی است که به دام بعثیها میافتد. او از معدود مردان صاحب منصب کویتی است که در جنگ بعثیها هلاک میشود.
آن روز که فرا برسد خیلی چیزها یادتان رفته. خیلی چیزها. ولی نه این شکست را در نیمه نهایی. نه استادیوم صباحالسلام را. نه سرخوشی جامعهی عرب را از سقوط پسرانتان. نه ۷ گل بهتاش فریبا را با کسب عنوان بهترین گلزن رقابتها. نه گل دیرهنگام فرکی را در واپسین ثانیهها و گیر افتادن در منگنهی زمان. نه تنهایی حسن حبیبی را در آن میدان. نه بازگشت بازیکنان را به ایران پس از چند روز سرگردانی. نه بازگشت به وطن را از مسیر زمینی. نه ورود به تهران را در شبی تاریک. با شنیدن طنین آژیرها. با غرش بمبهای صدام. آن روزها در تب و تاب اخبار سیاسی مربوط به حملهی عراق به کویت این شکست ۲-۱ را به یاد خواهید آورد.
متن خلاصه از صفحات ۳۵۶ تا ۳۶۱
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر