موضوع انشا : آلودگی هوا
آلودگی جسمی ست خر و احمق که به صورت ناخواسته وارد هوا میشود و هیچگونه لوازم پیشگیریی هم برایش تعریف نشده. یا اگر هم تعریف شده لابد صرف نمیکند که ازش استفاده شود. گویا لوازم پیشگیری در دسته کالاهای لوکس طبقه بندی میشوند.
پایتخت نشینان از دیرباز متر و معیاری برای آلودگی هوا داشتند که اکنون کاربرد خودش را از دست داده است. هر فرد تهرانی برای تشخیص اینکه امروز هوا چقدر آلوده است رو به شمال می ایستاد و به کوههای شمرون مینگریست. اگر کوهها را به صورت شفاف رویت میکرد خوشحال میشد و میگفت ایول امروز هوا خوب است . اگر کوهها را نمیدید میگفت اوه اوه امروز هوا کثیفه. اینها دو سر طیف بودند و بدینگونه که گفته شد میزان آلودگی هوا سنجیده میشد.
اما اکنون در روزگاری زندگی میکنیم که کلا دیگه کوهی دیده نمیشود. کوههای شمرون از دست رفتند و خب اصلا دیگر کاربرد آنچنانی هم ندارند و ما به صورت بالفعل دیگر کوهی نداریم که بهش تکیه کنیم. دیگه فقط توی کارت پستالهای طهران قدیم و تهران پهلوی دوم هست که میتونیم کوههای شمرون رو ببینیم.
و خب اصلا این کوهها را میخواهیم چه کنیم؟
بگذریم.
اکنون برج میلاد متر و معیار مناسبی ست برای سنجش آلودگی هوا. و البته که تا چند سال آینده آن هم از کادر خارج میشود . میترسم به جایی برسیم که معیار سنجش آلودگی هوا ، آنطرف خیابان باشد و بازهم نبینیمش.
آلودگی تهران عوامل گوناگونی دارد که خب حسابش از دست همه در رفته و اصلا به کسی مربوط نیست که عوامل آلودگی هوای تهران چیست. مهم راهکارهای ارزشمندیست که مسئولین خدمتگزار ارائه میکنند. از طرح جاویدان آب پاشیدن روی سر و کله ملت از فراز میدان آزادی و محدوده اطراف گرفته تا طرح زوج و فرد از بیخِ پارکینگ خانه ها.
و خب تنها کسانی که از آلودگی هوا سود میبرد دانش آموزان هستند که مدرسه هاشان تعطیل میشود و مینشینند در خانه،حالش را میبرند و ایکس باکسی بازی میکنند و دعا میکنند که باران نبارد بلکه امتحانات به تعویق بیافتد.
در تهران آسمان آبی یعنی کشک و کور بشیم اگه به جز دود و گرد و غبار چیز دیگه ای ببینیم و اگر یکروز بر فرض محال ، هفت قرآن به میان ، گوش شیطون کر ، چشم شیطون کور، آسمان آبی ببینیم به زمین و زمان مشکوک میشویم و به مسئولان فحشی آب نکشیده نثار میکنیم که دوباره چه کلکی سوار کردن و باز چه نقشه ای دارند.
اصلی ترین متهم آلودگی هوای تهران ،وارونگی دماست. پدیده ای مشکوک که شاید از سوی عواملی بیگانه تحریک شده باشد برای اخلال در هوای پاک کشور. به زودی شاهد حضور دادستان تهران در تلویزیون خواهیم بود که خبر از دستگیری آقای میم. دال خواهد داد. نامبرده سعی در اخلال در بازارِ آب و هوای تهران و حومه را داشته که با حضور به موقع عوامل حاضر در صحنه دستگیر شده و ازین پس شاهد هوای پاکی در تهران خواهیم بود.
آقاجون میگه یه بار یوسفِ اکبرآقا بقال سرکوچه برگشت. اما از بس هوا آلوده بود نتونست راه رو پیدا کنه و اکبرآقا هم ندیدش و یوسف دوباره رفت که رفت.
امروز یه پیرمرده توی صف نون داشت به یکی دیگه میگفت این بیشرفا دارن هوای تمیز رو از روستاها صادر میکنن به چین و روسیه. اونوقت اوضاع ما اینه توی ایران.
و یه پیرزنه هم همش داشت زیر لب فحش میداد به باعث و بانیش.
در پایان باید با ذکر این نکته خاطرنشان کنم که خب مرگ حقه. همه آدمها یه روز میمیرن. و خب چه بهتر که آدم زیر مه غلیظی از کثیفی هوا دفن بشه.
روی سنگ قبرم بنویسید : نامبرده یکروز آمد نفسش بکشد ، نفس را پیدا نکرد. نکشید. جان به جان آفرین تسلیم کرد.
آلودگی جسمی ست خر و احمق که به صورت ناخواسته وارد هوا میشود و هیچگونه لوازم پیشگیریی هم برایش تعریف نشده. یا اگر هم تعریف شده لابد صرف نمیکند که ازش استفاده شود. گویا لوازم پیشگیری در دسته کالاهای لوکس طبقه بندی میشوند.
پایتخت نشینان از دیرباز متر و معیاری برای آلودگی هوا داشتند که اکنون کاربرد خودش را از دست داده است. هر فرد تهرانی برای تشخیص اینکه امروز هوا چقدر آلوده است رو به شمال می ایستاد و به کوههای شمرون مینگریست. اگر کوهها را به صورت شفاف رویت میکرد خوشحال میشد و میگفت ایول امروز هوا خوب است . اگر کوهها را نمیدید میگفت اوه اوه امروز هوا کثیفه. اینها دو سر طیف بودند و بدینگونه که گفته شد میزان آلودگی هوا سنجیده میشد.
اما اکنون در روزگاری زندگی میکنیم که کلا دیگه کوهی دیده نمیشود. کوههای شمرون از دست رفتند و خب اصلا دیگر کاربرد آنچنانی هم ندارند و ما به صورت بالفعل دیگر کوهی نداریم که بهش تکیه کنیم. دیگه فقط توی کارت پستالهای طهران قدیم و تهران پهلوی دوم هست که میتونیم کوههای شمرون رو ببینیم.
و خب اصلا این کوهها را میخواهیم چه کنیم؟
بگذریم.
اکنون برج میلاد متر و معیار مناسبی ست برای سنجش آلودگی هوا. و البته که تا چند سال آینده آن هم از کادر خارج میشود . میترسم به جایی برسیم که معیار سنجش آلودگی هوا ، آنطرف خیابان باشد و بازهم نبینیمش.
آلودگی تهران عوامل گوناگونی دارد که خب حسابش از دست همه در رفته و اصلا به کسی مربوط نیست که عوامل آلودگی هوای تهران چیست. مهم راهکارهای ارزشمندیست که مسئولین خدمتگزار ارائه میکنند. از طرح جاویدان آب پاشیدن روی سر و کله ملت از فراز میدان آزادی و محدوده اطراف گرفته تا طرح زوج و فرد از بیخِ پارکینگ خانه ها.
و خب تنها کسانی که از آلودگی هوا سود میبرد دانش آموزان هستند که مدرسه هاشان تعطیل میشود و مینشینند در خانه،حالش را میبرند و ایکس باکسی بازی میکنند و دعا میکنند که باران نبارد بلکه امتحانات به تعویق بیافتد.
در تهران آسمان آبی یعنی کشک و کور بشیم اگه به جز دود و گرد و غبار چیز دیگه ای ببینیم و اگر یکروز بر فرض محال ، هفت قرآن به میان ، گوش شیطون کر ، چشم شیطون کور، آسمان آبی ببینیم به زمین و زمان مشکوک میشویم و به مسئولان فحشی آب نکشیده نثار میکنیم که دوباره چه کلکی سوار کردن و باز چه نقشه ای دارند.
اصلی ترین متهم آلودگی هوای تهران ،وارونگی دماست. پدیده ای مشکوک که شاید از سوی عواملی بیگانه تحریک شده باشد برای اخلال در هوای پاک کشور. به زودی شاهد حضور دادستان تهران در تلویزیون خواهیم بود که خبر از دستگیری آقای میم. دال خواهد داد. نامبرده سعی در اخلال در بازارِ آب و هوای تهران و حومه را داشته که با حضور به موقع عوامل حاضر در صحنه دستگیر شده و ازین پس شاهد هوای پاکی در تهران خواهیم بود.
آقاجون میگه یه بار یوسفِ اکبرآقا بقال سرکوچه برگشت. اما از بس هوا آلوده بود نتونست راه رو پیدا کنه و اکبرآقا هم ندیدش و یوسف دوباره رفت که رفت.
امروز یه پیرمرده توی صف نون داشت به یکی دیگه میگفت این بیشرفا دارن هوای تمیز رو از روستاها صادر میکنن به چین و روسیه. اونوقت اوضاع ما اینه توی ایران.
و یه پیرزنه هم همش داشت زیر لب فحش میداد به باعث و بانیش.
در پایان باید با ذکر این نکته خاطرنشان کنم که خب مرگ حقه. همه آدمها یه روز میمیرن. و خب چه بهتر که آدم زیر مه غلیظی از کثیفی هوا دفن بشه.
روی سنگ قبرم بنویسید : نامبرده یکروز آمد نفسش بکشد ، نفس را پیدا نکرد. نکشید. جان به جان آفرین تسلیم کرد.